کد مطلب:78296 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:363

پایداری امام در راه جهاد











امام علی علیه السلام استوانه ی استوار ایمان و اخلاص و قائمه ی پایدار جهاد فی سبیل الله است. چهره ی مطهر و منوری كه همه ی عمر در راه احیای كلمه ی طیبه ی حق و اعتلای پرچم اسلام، لحظه ای آرام و قرار نداشته و با همه ی وجود گوهر حیات خویش بر كف گرفته و در میدان جهاد در راه خدا تلاش كرده است. بزرگمرد توانا و موحدی كه برق شمشیر كج او قامت اسلام را راست كرد و جبرئیل در ستایش جوانمردی و قدرت ذوالفقار مرگ آفرین وی، در میانه ی زمین و آسمان فرمود:

لا فتی الا علی، لا سیف الا ذو الفقار.[1].

[صفحه 164]

امام علی (ع) یگانه موحد دلاوریست كه حیات، شجاعت، شهامت و اخلاص او مظهر اعلا و مصداق عینی همه ی آیات مباركات جهاد در قرآن كریم است. ایثار و اخلاص و پاكبازی امام علیه السلام، به همه ی آیات جهاد و شهادت، حیات و تجسم عینی و عیانی بخشیده، تا آنجا كه یك ضربت شكست آفرین او بر اردوگاه شرك و كفر در جنگ خندق، از عبادت همه ی جن و فرشته و آدمیان برتر است. و این حقیقتی است كه منطق گویا به حق پیامبر خدا (ص) گواه آنست، آنجا كه فرمود:

ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین.

و كلام آخر، كه فصل الكلام همه ی سخنان درباره ی شخصیت، عظمت و كرامت امیرالمومنین علی (ع) است، اینكه حیات امام علیه السلام در چند كلمه خلاصه می شود و آن عبارتست از: ایمان، تقوا، اخلاص، عدالت و جهاد فی سبیل الله علی (ع) در حدی است كه سوای رسول الله هیچیك از آفریدگان حق تعالی، از آغاز تا پایان آفرینش به پایگاه عظمت، قداست، كرامت و شخصیت ملكوتی آن حضرت دست نیافته و نخواهد یافت. و این پایگاه رفیع ایمان و تقوا و عمل صالح را حق تعالی ویژه ی رسول الله (ص)، و عترت معصوم و مطهر آن بزرگوار قرار داده است. كلام قدرت و حوصله ی خود را در بیان پایگاه رفیع امام علیه السلام، در میدان خطیر جهاد و شهادت طلبی از كف می دهد و قلم را فرصت و توان تصویر و توصیف پاك دلی و پاكبازی آن حضرت نیست. و به همین دلیل برای آگاهی از پایداری امام علی (ع) در میدانهای هولناك و مرگ آفرین جهاد، گوش جان به گفتار آن امام همام می سپاریم تا از قدرت، شجاعت، صلابت و

[صفحه 165]

پایداری خود در میدان جهاد برای ما سخن بگوید:

... و انی لمن قوم لا تاخذهم فی الله لومه لاثم،[2] سیماهم سیما الصدیقین و كلامهم كلام الابرار، عمار اللیل و منار النهار و متمسكون بحبل القرآن، یحیون سنن الله و سنن رسوله لا یستكبرون و لا یعلون و لا یغلون و لا یفسدون. قلوبهم فی الجنان و اجسادهم فی العمل.[3].

«... و به حقیقت من از مردانی هستم، كه در راه خدا از ملامت هیچ سرزنش كننده ای باك ندارند. سیمای آنان، سیمای راستگویان و سخنانشان كلام نیكوكاران است. ایشان كسانی هستند كه شبها را به عبادت حق تعالی بیدار و روشنی بخشان روزهایند. مردانی كه به ریسمان قرآن چنگ می زنند و سنتهای خدا و پیامبر او را احیاء می كنند. آنها نه تكبر می ورزند و نه اهل گردنكشی و سرفرازی می باشند. اینان خیانت نمی كنند و فساد به راه نمی اندازند. دلهای ایشان در بهشت و پیكرهایشان به كار زندگی سرگرم است».

... فلقد كنا مع رسول الله (ص) و ان القتل لیدور علی الاباء و الابناء و الاخوان و القرابات فما نزداد علی كل مصیبه و شده الا ایمانا و مضیا علی الحق و تسلیما للامر و صبرا علی مضض الجراح....[4].

«... همانا ما با پیامبر خدا بودیم، در حالی كه مرگ و كشتار در میان پدران، فرزندان، برادران و خویشاوندان دور می زد. در آن حال هر

[صفحه 166]

مصیبت و گرفتاری كه پیش می آمد، به ایمان و استواری ما بر حق می افزود. و ما بیشتر در برابر فرمان خدا تسلیم می شدیم و بر سوزش زخمها شكیباتر بودیم...».

و لقد علم المستحفظون من اصحاب محمد (ص) انی لم ارد علی الله و لا علی رسوله ساعه قط و لقد واسیته بنفسی فی المواطن التی تنكص فیها الابطال و تتاخر فیها الاقدام، نجده اكرمنی الله بها....[5].

«و به راستی بزرگان اصحاب محمد (ص) كه حافظان قرآن و شریعت او می باشند، به خوبی می دانند كه من هیچگاه سر از فرمان خدا و پیامبرش بر نتافته ام و در راه رسول الله (ص) در میدانهایی كه پهلوانان می گریختند و گامها به عقب برمی گشت، به دلیل شجاعت و جوانمردی كه خدای بزرگ مرا به خاطر آن گرامی داشته، از نثار جان خود دریغ نكرده ام...».

هنگامی كه طلحه و زبیر بیعت خود را با امام علیه السلام شكستند، از آن حضرت درخواست شد كه آنها را به قصد جنگ تعقیب نكند. امام (ع) در جواب فرمود:

و الله لا اكون كالضبع تنام علی طول اللدم، حتی یصل الیها طالبها و یحتل راصدها و لكنی اضرب بالمقبل الی الحق المدبر عنه و بالسامع المطیع العاصی المریب ابدا حتی یاتی علی یومی...[6].

«به خدا سوگند، من مانند كفتار نیستم، كه بر اثر نواختن ضربات آرام بر در لانه اش به خواب رود، تا اینكه طالب وی برسد و صیادی كه در انتظار

[صفحه 167]

شكار اوست فریبش بدهد. من به یاری كسی كه به حق روی آورده، هر كه را پشت به حق كرده و به باطل روی آور شده، با شمشیر می زنم. و به همراهی كسی كه سخن مرا شنیده و اطاعت می كند، فردی را كه نافرمانی كرده و در رابطه با حق دچار شك و دودلی است، از میان برمی دارم، تا هنگامی كه مرگ من فرا رسد و روزگارم به سر آید».

امام علی (ع) آن عبد صالحی است، كه همه ی روزگار حیات وی در جهت بندگی خدا و تحقق حاكمیت پروردگار بر جمهور انسانها سپری شده است. و در راه تحقق این آرمان مقدس همواره آماده ی جهاد در راه خدا و گسترش اسلام و نشر حقایق قرآن و معارف اسلامی بوده و در این رابطه هرگز از مرگ هراسی نداشته، بلكه در نهایت اشتیاق شهادت در راه خدا را بر مرگ در بستر ترجیح می داده، تا آنجا كه فرمود:

ان الموت طالب حثیث لا یفوته المقیم و لا یعجزه الهارب. ان اكرم الموت القتل و الذی نفس ابن ابی طالب بیده، لالف ضربه بالسیف اهون علی من میته علی الفراش فی غیر طاعه الله.[7].

«همانا مرگ خواهنده ایست شتابان، كه هیچ كس از دست او رهایی نمی یابد، چه آنها كه بایستند و چه آنها كه می گریزند. آگاه باشید كه بهترین مرگ كشته شدن در راه خدا است.

سوگند به آن كسی كه جان فرزند ابوطالب در دست او می باشد، هزار زخم شمشیر بر من آسانتر است، از مرگ در بستر، در حالی كه از غیر خدا

[صفحه 168]

اطاعت كنم».

امام موحدان صالح و پیشوای پرهیزگاران صادق علی (ع)، در ارتباط با سركوب مخالفان حق و ابراز قاطعیت خود در این كار مهم و حیاتی و اینكه به خاطر قیام در راه احقاق حق از هیچ تهدیدی نمی هراسد، و ایمان به پروردگار و یقین به حقانیت اسلام، به وی قدرتی شگفت و همتی والا بخشیده، می فرماید:

و لعمری ما علی من قتال من خالف الحق و خابط الغی من ادهان و لا ایهان...».[8].

به جان خودم سوگند، كه در مبارزه با مخالفان حق و كسانی كه در گمراهی غوطه می خورند، درنگ و سستی نمی كنم...».

لقد كنت و ما اهدد بالحرب و لا ارهب بالضرب و انی لعلی یقین من ربی و غیر شبهه من دینی.[9].

«من كسی نیستم كه به نبرد تهدید شوم و یا از ضربه ی شمشیر بهراسم. من به پروردگار خویش یقین دارم، و در دین خود دچار شك و گمان نیستم».

و الله لو تظاهرت العرب علی قتالی لما و لیت عنها و لو امكنت الفرص من رقابها لسارعت الیها و ساجهد فی ان اطهر الارض من هذا الشخص المعكوس و الجسم المركوس، حتی تخرج المدره من بین حب الحصید.[10].

[صفحه 169]

«به خدا سوگند، اگر عرب برای جنگ با من پشت به پشت هم داده یكدیگر را یاری كنند، من هرگز از این نبرد روی بر نگردانم. و اگر فرصت مناسبی به دستم آید، به سوی آنان می شتابم و گردنشان را قطع می كنم. و به زودی می كوشم تا زمین را از این شخص وارونه و كالبد واژگون (معاویه) پاك سازم، باشد كه سنگ و خاشاك از میان دانه های درو شده بیرون آید».

آن روز كه علی (ع) برای پیكار با یاغیان از خدا بی خبر بصره، عازم میدان جنگ می شد. در ارتباط با هنگامه ی بعثت رسول الله (ص) و میدانهای خونین جهاد فی سبیل الله و تلاش مومنانه و خالصانه ی خود در راه احقاق حق و سركوب باطل فرمود:

اما و الله ان كنت لفی ساقتها، حتی ولت بحذا فیرها، ما ضعفت و لا جبنت و ان مسیری هذا لمثلها، فلا بقرن الباطل حتی یخرج الحق من جنبه...[11].

«به خدا سوگند، من سپاه اسلام را- در روزگار بعثت پیامبر (ص)- همراهی می كردم و آنان را به پیشروی برمی انگیختم، تا باطل به كلی عقب نشینی كرد و حق ظاهر شد. و در راه جهاد عاجز و ناتوان نشده ام و ترس و بیم بر من چیره نشده و اكنون كه به جنگ سركشان بصره می روم، مانند روزگاریست كه با پیامبر (ص) برای هدایت و رستگاری مردم جهاد می كردیم.

آگاه باشید كه من پهلوی باطل را می شكافم، تا حق از میان آن بیرون

[صفحه 170]

آید...».

امام علیه السلام در دفاع از مواضع خود، كه بر پایه ی ایمان و حق و عدل استوار است. و در رابطه با پایداری و پایمردی خویش در محو باطل و ستم و تبیین این حقیقت كه در راه جهاد فی سبیل الله، هرگز از دشمن و انبوه بی شمار سپاهیانش بیمناك نیست، در فرمانی به مالك اشتر نوشت:

انی و الله لو لقیتهم واحدا و هم طلاع الارض كلها ما بالیت و لا استوحشت و انی من ضلالهم الذی هم فیه و الهدی الذی انا علیه لعلی بصیره من نفسی و یقین من ربی و انی الی لقاء الله لمشتاق و لحسن ثوابه لمنتظر راج...[12].

«به خدا سوگند، كه اگر من به تنهایی با همه ی دشمنان روبرو شوم و آنها از فراوانی سپاه، همه ی جمعیت روی زمین را پركرده باشند، هرگز از آنها، هراسان و بیمناك نیستم، زیرا من گمراهی و ضلالتی را كه ایشان در آن فرورفته اند و راه رستگاری خویش را كه بر آن قدم می گذارم با چشم خود می بینم. و از سوی خدا به راستی و درستی راه خویش یقین دارم. من به دیدار پروردگار آرزومند و به پاداش نیك او امید فراوان دارم...».

آن روز كه در آغاز جنگ صفین لشكریان معاویه، به منظور تحریك امام علی و یارانش نسبت به شروع جنگ، شریعه ی فرات را تصرف كرده و مانع بهره برداری سپاه امام علیه السلام از رودخانه ی فرات شدند. سرور مومنان و سید موحدان امام علی علیه السلام یاران خویش را فراخواند و در رابطه با پایداری بر صراط مستقیم ایمان و استواری و پایمردی در

[صفحه 171]

طریق روشن جهاد در راه خدا و حاكمیت ولایت او و پیامبر اكرم (ص) و عترت مطهرش، كه برگزیدگان حق تعالی برای امامت امت اسلام و جانشینان و اوصیای حقیقی رسول الله (ص) می باشند، چنین فرمود:

قد استطعموكم القتال، فاقروا علی مذله و تاخیر محله، او رووا السیوف من الدماء ترووا من الماء. فالموت فی حیاتكم مقهورین و الحیاه فی موتكم قاهرین. الا و ان معاویه قاد لمه من الغواه و عمس علیهم الخبر حتی جعلوا نحورهم اغراض المنیه.[13].

«لشكریان معاویه خواهان جنگ با شمایند و شما یا باید در برابر آنها به ذلت و خواری خود اعتراف كنید. و یا اینكه شمشیرهای خود را- در جنگ با آنان- از خون سیراب سازید، تا بتوانید خویشتن را از رودخانه فرات سیراب كنید. پس بدانید كه مرگ در زندگانی شماست، اگر شكست بخورید. زندگی در مرگ شما است، اگر پیروز شوید. همانا، آگاه باشید كه معاویه گروهی ناآگاه و گمراه را به میدان جنگ آورده و حقیقت را از آنها پنهان كرده، تا آنجا كه ایشان گلوهای خود را هدف تیرهای مرگ قرار داده اند».

امام (ع) در بزرگداشت و تجلیل از جهاد در راه فراهم آوردن رضوان و خشنودی حق تعالی و بیان این حقیقت كه راز عزت و قدرت و حاكمیت حق، در جهاد فی سبیل الله است. و اثبات این واقعیت كه هر كس جامه ی رزم به تن كند، در حقیقت لباس تقوا پوشیده و در حصار امن و دژ امان الهی

[صفحه 172]

راه یافته و همه ی آنها كه از جهاد در راه خدا روی برتابند، خدا جامه ی ذلت و نكبت و هلاكت بر قامت خمیده ی آنها می پوشاند، فرمود:

اما بعد فان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه. و هو لباس التقوی و درع الله الحصینه و جنته الوثیقه. فمن تركه رغبه عنه البسه الله ثوب الذل و شمله البلاء و دیث بالصغار و القماءه و ضرب علی قلبه بالاسهاب و ادیل الحق منه بتضییع الجهاد و سیم الخسف و منع النصف...[14].

«جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است، كه خدای آن را به روی دوستان مخصوص خود گشوده است. جهاد جامه ی پرهیزگاری، زره محكم و سپر قوی و استوار حق تعالی است. و هر كس از روی بی اعتنایی جهاد را واگذارد، خدا جامه ی خواری و لباس گرفتاری بر پیكر او می پوشاند و بر اثر این ذلت و پستی زبون و بیچاره می شود. و به دلیل دوری از رحمت پروردگار به بی خردی و كوته فكری گرفتار شده و به سبب ترك جهاد از حق دور شده و از عدل و انصاف محروم می شود».


صفحه 164، 165، 166، 167، 168، 169، 170، 171، 172.








    1. در گستره ی بی كران عالم جوانمردی مانند علی (ع) نیست و در همه ی تاریخ شمشیری همتای ذوالفقار وی در راه خدا به كار گرفته نشده است. (مناقب ابن مغازلی، ص 198).
    2. ... یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومه لاثم ذلك فضل الله یوتیه من یشاء و الله واسع علیم. «سوره ی مائده، آیه 54».
    3. نهج البلاغه فیض، خطبه 234.
    4. نهج البلاغه فیض، كلام 121.
    5. نهج البلاغه فیض، خطبه 188.
    6. نهج البلاغه فیض، خطبه 6.
    7. نهج البلاغه فیض، خطبه 122.
    8. نهج البلاغه فیض، خطبه 24.
    9. نهج البلاغه فیض، خطبه 22.
    10. نهج البلاغه فیض، كتاب 45.
    11. نهج البلاغه فیض، خطبه 33.
    12. نهج البلاغه فیض، كتاب 62.
    13. نهج البلاغه فیض، كلام 51.
    14. نهج البلاغه فیض، خطبه 27.